فرهنگ اسلام در اروپا جلد اول

کفه های ترازوی جهان اسلام و اروپا دو بار بالا و پائین شدند . ابتدا علم دوستی صدر اسلام ، مسیحیت اروپائی ضد علم را شکست و بعد علم پرستی و هومانیستی اروپا ، اسلام مغولی و عثمانی را که هر دو کم مایه و بی اصل بودند تجزیه و در خود تحلیل کرد .
اگر بخواهیم این مبارزه طولانی را در چند جمله خلاصه کنیم این می شود که : اسلام وارث تمدن سرتاسر آسیا و بالاخص هند و ایران و یونان شد .

اسلام با خاصیت علم دوستی اش در برخورد با « مسیحیت خشک فرانکی » ی اروپا ، این بربریت ژرمنیِ غالب بر تمدن رم را ، مسحور خود کرد .

روشنفکرانشان را جذب نمود و خشک مقدسهایشان را کوبید و نابود کرد .

مسیحیت اروپا ، در زمانی که ژرمن ها بر رم مسلط شدند ، خود کهنه و فرسوده و بی محتوا بود .

ژرمنهای غالب بدوی هم ، که بر روی این پوسیدگی ها ساختند و حکومت کردند و به این مرام متشبث شدند ، از آن ، چیزی باز هم خرافاتی تر و بی انعطاف تر درست کردند .

دوران سیاه قرون وسطی یعنی همین . که ما ، در نوشته های اروپائی از این واقعیت کمتر می خوانیم .

در این موقع تماس اسلام با یک چنین مسیحیتی ، عکس العمل شدید چند جانبه بوجود آورد .

اروپا دچار وحشت شد که در این طرف دنیا ، قدرت و صنعت و علم و تجارت ، و در آن طرف جهل و زبونی و بی هنری و محدودیت .
تمدن اسلام در مصارف با تمدن ژرمنی ، پیروز مطلق شد .

فردریک دوم ، این قیصر ژرمنی ی اسلام دوست و متمایل به علوم طبیعی ، مجسمه این تفوق تاریخی اسلام و سنگ مقطع راه دور پانصد ساله درنوردیدن تمدن اسلامی در اروپاست .