امروز دوشنبه , 15 اردیبهشت 1404
پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)
-
فروشنده :
پی دی اف داک
-
- کد فایل : 53817
- فرمت فایل دانلودی : .ppt
- تعداد مشاهده : 130
- فرمت فایل اصلی : powerpoint
- تعداد صفحات : 19
آخرین فایل ها
- بیشتر -بادانلود پاور پوینت فلسفه تربیت (فصل پنجم

در خدمت شما عزیزان هستیم.
واقع گرايان طبيعي يا علمي ، جهان را مستقل از ذهن و زير سيطره قوانين طبيعي مي دانند و مي گويند وظيفه علم است كه به شناخت هستي طبيعي بپردازد .
اما واقع گرايان عقلاني يا تعقلي معتقد به دو بعد جسم و روح در كل وجود انسان هستند . آنها انسان را با وجود جسماني – روحاني بودنش به صورت يك كل مورد توجه قرار مي دهند ؛
واقع گراي عقلاني غرض اصلي از تربيت را سعادت انسان مي پندارد ؛هستي شناسي واقع گرايان
كساني كه معتقد بودند مفاهيم كلي ، ما بازاي خارجي – يعني وجود واقعي – دارند واقع گرا يا رئاليست خوانده مي شدند. اما مفهوم واقع گرايي امروز با اين مفهوم قديمي يا كلاسيك آن متفاوت است . واقع گرايي معاصر به معني اعتقاد به وجود خارجي و عينيت اشيا و امور است .
واقع گرايي به مكاتب فرعي مختلف تقسيم مي شود كه عمده ترين آنها عبارت اند از : واقع گرايي قديمي (classial realism ) يا واقع گرايي عقلاني ( rational realism ) و در برابر آن واقع گرايي طبيعي ( natural realism ) يا واقع گرايي علمي ((scientific realismهستي شناسي واقع گرايي عقلاني
واقع گرايي عقلاني يا تعقلي ، كه با عناوين واقع گرايي سنتي و واقع گرايي كلاسيك هم شناخته مي شود ، مستقيماً از انديشه هاي ارسطو متأثر است . ايده افلاطوني در مكتب ارسطو ، كلي طبيعي يا كلي نوعي خوانده مي شود ؛ كه عبارت از ماهيت هر نوع يا جنس است ؛
ماده يا هيولا (hule لغت يوناني ) عبارت از امكان و شدن يا قوه محض است ؛ يني ماده پذيرند صورت است ؛ صورت يا فعل عبارت است از شدن چيزي ؛
از ديدگاه ارسطو ويژگي مهم ماده ( موجود بالقوه ) تحول و حركت است كه نيروي محركه آن هم صورت است . واقع گرايان عقلاني در اين نكته توافق دارند كه جهان مادي واقعي و مستقل از ذهن وجود دارد ؛ اما واقعيت را منحصر به جهان مادي نمي دانند . سن توماس آكومائيناس (St. Thomas Aquinas ) بنيان گذار واقع گرايي ديني – فلسفه مسيحي جديد – كه فلسفه رسمي كليساي كاتوليك است ، عقيده دارد كه جهان مادي واقعي است ؛ ولي تمام جهان نيست.هستي شناسي واقع گرايي طبيعي يا رئاليسم جديد
اصل اساسي در اين نوع واقع گرايي اين است كه ماده ، واقعيت نهايي است .
جهان ، واقعيتي است براي خود . پر معني ترين مشخصه آن اين است كه دايمي ، و پايدار است . تغيير در آن برطبق قوانين ثابت طبيعت صورت مي گيرد. به طور كلي ، واقع گرايان طبيعي به مسائل غير تجربي با شك و ترديد مي نگرند ؛
انسان از ديدگاه واقع گرايان عقلاني
واقع گرايان عقلاني به پيروي از ارسطو معتقدند كه انسان موجودي جسماني – روحاني (psychophysical ) است . روح داراي دو وظيفه بنيادي است : شناختن و خواستن . شناخت يا حسي و ادراكي است كه فهم (intellect ) ناميده مي شود ؛ يا استدلالي كه در اين صورت عقل يا خرد (ration ) نام دارد . خواستن ؛ واكنشي همانند همه واكنشهاي ديگر است و به روح تعلق دارد . همان طور كه عقل مي تواند ماهيات غير مادي را بشناسد اراده نيز مي تواند آنها را بخواهد.
راهنمای استفاده
در خدمت شما عزیزان هستیم.
واقع گرايان طبيعي يا علمي ، جهان را مستقل از ذهن و زير سيطره قوانين طبيعي مي دانند و مي گويند وظيفه علم است كه به شناخت هستي طبيعي بپردازد .
اما واقع گرايان عقلاني يا تعقلي معتقد به دو بعد جسم و روح در كل وجود انسان هستند . آنها انسان را با وجود جسماني – روحاني بودنش به صورت يك كل مورد توجه قرار مي دهند ؛
واقع گراي عقلاني غرض اصلي از تربيت را سعادت انسان مي پندارد ؛هستي شناسي واقع گرايان
كساني كه معتقد بودند مفاهيم كلي ، ما بازاي خارجي – يعني وجود واقعي – دارند واقع گرا يا رئاليست خوانده مي شدند. اما مفهوم واقع گرايي امروز با اين مفهوم قديمي يا كلاسيك آن متفاوت است . واقع گرايي معاصر به معني اعتقاد به وجود خارجي و عينيت اشيا و امور است .
واقع گرايي به مكاتب فرعي مختلف تقسيم مي شود كه عمده ترين آنها عبارت اند از : واقع گرايي قديمي (classial realism ) يا واقع گرايي عقلاني ( rational realism ) و در برابر آن واقع گرايي طبيعي ( natural realism ) يا واقع گرايي علمي ((scientific realismهستي شناسي واقع گرايي عقلاني
واقع گرايي عقلاني يا تعقلي ، كه با عناوين واقع گرايي سنتي و واقع گرايي كلاسيك هم شناخته مي شود ، مستقيماً از انديشه هاي ارسطو متأثر است . ايده افلاطوني در مكتب ارسطو ، كلي طبيعي يا كلي نوعي خوانده مي شود ؛ كه عبارت از ماهيت هر نوع يا جنس است ؛
ماده يا هيولا (hule لغت يوناني ) عبارت از امكان و شدن يا قوه محض است ؛ يني ماده پذيرند صورت است ؛ صورت يا فعل عبارت است از شدن چيزي ؛
از ديدگاه ارسطو ويژگي مهم ماده ( موجود بالقوه ) تحول و حركت است كه نيروي محركه آن هم صورت است . واقع گرايان عقلاني در اين نكته توافق دارند كه جهان مادي واقعي و مستقل از ذهن وجود دارد ؛ اما واقعيت را منحصر به جهان مادي نمي دانند . سن توماس آكومائيناس (St. Thomas Aquinas ) بنيان گذار واقع گرايي ديني – فلسفه مسيحي جديد – كه فلسفه رسمي كليساي كاتوليك است ، عقيده دارد كه جهان مادي واقعي است ؛ ولي تمام جهان نيست.هستي شناسي واقع گرايي طبيعي يا رئاليسم جديد
اصل اساسي در اين نوع واقع گرايي اين است كه ماده ، واقعيت نهايي است .
جهان ، واقعيتي است براي خود . پر معني ترين مشخصه آن اين است كه دايمي ، و پايدار است . تغيير در آن برطبق قوانين ثابت طبيعت صورت مي گيرد. به طور كلي ، واقع گرايان طبيعي به مسائل غير تجربي با شك و ترديد مي نگرند ؛
انسان از ديدگاه واقع گرايان عقلاني
واقع گرايان عقلاني به پيروي از ارسطو معتقدند كه انسان موجودي جسماني – روحاني (psychophysical ) است . روح داراي دو وظيفه بنيادي است : شناختن و خواستن . شناخت يا حسي و ادراكي است كه فهم (intellect ) ناميده مي شود ؛ يا استدلالي كه در اين صورت عقل يا خرد (ration ) نام دارد . خواستن ؛ واكنشي همانند همه واكنشهاي ديگر است و به روح تعلق دارد . همان طور كه عقل مي تواند ماهيات غير مادي را بشناسد اراده نيز مي تواند آنها را بخواهد.