امروز دوشنبه , 15 اردیبهشت 1404

پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)

دانلود پاور پوینت انگور

دانلود پاور پوینت انگور

0 185
لینک کوتاه https://pdf-doc.ir/p/c6b7322 |
دانلود پاور پوینت  انگور

با دانلود پاور پوینت  انگور در خدمت شما عزیزان هستیم 


فرمت فایل powerpoint وقابل ویرایش وبا قیمت مناسب در خدمت شما قرار دادیم

جهت دانلود فایل موارد زیر را بخوانید .


نام فایل :انگور 

فرمت فایل  :  powerpoint وقابل ویرایش 

تعداد اسلاید :  14

قسمتی از فایل:

انگور و آفرينش

انگور و آفرينشانگور و آفرينشانگور، شراب، باده و مستی حتی زمانی که تنها با نامشان نردِ عشق میباختم برايم عظمتی داشتند. خلقتِ انگور به گمانم همعنان با خلقتِ آدمی باشد. انگور، حامل رازهاست و حاملهی شراب. انگورِ سفينهی مستی است؛ مستی و راستی. شايد حکمتی باشد در اينکه گاهی اوقات گرانبهاترين چيزها را در جايی میشود يافت که گمانِ آن نمیرود: در خراباتِ مغانِ نورِ خدا میبينم! انگور چنان که نمادِ مستی است، رمزِ خرابات و خرابی را نيز در خود دارد. وه که وقتی به يادِ تاکستان میافتم، تصورِ اجتماع و ازدحامِ آن همه مستی، آن همه می، هوشم از سر می­ربايد! در اين سالها، همين سه چهار سال گذشته، با خودم انديشيده بودم که اگر من اين نبودم که اکنون هستم، اگر روز و روزگارم به قلم و انديشه پيوند نخورده بود، اگر جاذبهی شعر و دغدغههای فيلسوفانه جانم را چون کشتی بیلنگر به اين سوی و آن سو نمیبرد، حتماً ميخانه باز میکردم! بادهفروش میشدم. ذوقِ عجيبی دارد ديدن مستی و آسودگیِ آدميان. چندان خيال و نازکانديشی در باده موج میزند که ناگهانِ عنانم از دست میربايد.انگور، شراب، باده و مستی حتی زمانی که تنها با نامشان نردِ عشق میباختم برايم عظمتی داشتند. خلقتِ انگور به گمانم همعنان با خلقتِ آدمی باشد. انگور، حامل رازهاست و حاملهی شراب. انگورِ سفينهی مستی است؛ مستی و راستی. شايد حکمتی باشد در اينکه گاهی اوقات گرانبهاترين چيزها را در جايی میشود يافت که گمانِ آن نمیرود: در خراباتِ مغانِ نورِ خدا میبينم! انگور چنان که نمادِ مستی است، رمزِ خرابات و خرابی را نيز در خود دارد. وه که وقتی به يادِ تاکستان میافتم، تصورِ اجتماع و ازدحامِ آن همه مستی، آن همه می، هوشم از سر می­ربايد! در اين سالها، همين سه چهار سال گذشته، با خودم انديشيده بودم که اگر من اين نبودم که اکنون هستم، اگر روز و روزگارم به قلم و انديشه پيوند نخورده بود، اگر جاذبهی شعر و دغدغههای فيلسوفانه جانم را چون کشتی بیلنگر به اين سوی و آن سو نمیبرد، حتماً ميخانه باز میکردم! بادهفروش میشدم. ذوقِ عجيبی دارد ديدن مستی و آسودگیِ آدميان. چندان خيال و نازکانديشی در باده موج میزند که ناگهانِ عنانم از دست میربايد.


راهنمای استفاده

با دانلود پاور پوینت  انگور در خدمت شما عزیزان هستیم 


فرمت فایل powerpoint وقابل ویرایش وبا قیمت مناسب در خدمت شما قرار دادیم

جهت دانلود فایل موارد زیر را بخوانید .


نام فایل :انگور 

فرمت فایل  :  powerpoint وقابل ویرایش 

تعداد اسلاید :  14

قسمتی از فایل:

انگور و آفرينش

انگور و آفرينشانگور و آفرينشانگور، شراب، باده و مستی حتی زمانی که تنها با نامشان نردِ عشق میباختم برايم عظمتی داشتند. خلقتِ انگور به گمانم همعنان با خلقتِ آدمی باشد. انگور، حامل رازهاست و حاملهی شراب. انگورِ سفينهی مستی است؛ مستی و راستی. شايد حکمتی باشد در اينکه گاهی اوقات گرانبهاترين چيزها را در جايی میشود يافت که گمانِ آن نمیرود: در خراباتِ مغانِ نورِ خدا میبينم! انگور چنان که نمادِ مستی است، رمزِ خرابات و خرابی را نيز در خود دارد. وه که وقتی به يادِ تاکستان میافتم، تصورِ اجتماع و ازدحامِ آن همه مستی، آن همه می، هوشم از سر می­ربايد! در اين سالها، همين سه چهار سال گذشته، با خودم انديشيده بودم که اگر من اين نبودم که اکنون هستم، اگر روز و روزگارم به قلم و انديشه پيوند نخورده بود، اگر جاذبهی شعر و دغدغههای فيلسوفانه جانم را چون کشتی بیلنگر به اين سوی و آن سو نمیبرد، حتماً ميخانه باز میکردم! بادهفروش میشدم. ذوقِ عجيبی دارد ديدن مستی و آسودگیِ آدميان. چندان خيال و نازکانديشی در باده موج میزند که ناگهانِ عنانم از دست میربايد.انگور، شراب، باده و مستی حتی زمانی که تنها با نامشان نردِ عشق میباختم برايم عظمتی داشتند. خلقتِ انگور به گمانم همعنان با خلقتِ آدمی باشد. انگور، حامل رازهاست و حاملهی شراب. انگورِ سفينهی مستی است؛ مستی و راستی. شايد حکمتی باشد در اينکه گاهی اوقات گرانبهاترين چيزها را در جايی میشود يافت که گمانِ آن نمیرود: در خراباتِ مغانِ نورِ خدا میبينم! انگور چنان که نمادِ مستی است، رمزِ خرابات و خرابی را نيز در خود دارد. وه که وقتی به يادِ تاکستان میافتم، تصورِ اجتماع و ازدحامِ آن همه مستی، آن همه می، هوشم از سر می­ربايد! در اين سالها، همين سه چهار سال گذشته، با خودم انديشيده بودم که اگر من اين نبودم که اکنون هستم، اگر روز و روزگارم به قلم و انديشه پيوند نخورده بود، اگر جاذبهی شعر و دغدغههای فيلسوفانه جانم را چون کشتی بیلنگر به اين سوی و آن سو نمیبرد، حتماً ميخانه باز میکردم! بادهفروش میشدم. ذوقِ عجيبی دارد ديدن مستی و آسودگیِ آدميان. چندان خيال و نازکانديشی در باده موج میزند که ناگهانِ عنانم از دست میربايد.


10,000 تومان