امروز چهارشنبه , 30 آبان 1403

پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)

7,000 تومان
  • فروشنده : کاربر
  • مشاهده فروشگاه

  • کد فایل : 50830
  • فرمت فایل دانلودی : .doc
  • تعداد مشاهده : 6.9k

دانلود تحقیق درمورد سيماي حكومت ديني در نهج‌البلاغه‌

دانلود تحقیق درمورد سيماي حكومت ديني در نهج‌البلاغه‌

0 6.9k
لینک کوتاه https://pdf-doc.ir/p/3457102 |
دانلود تحقیق درمورد سيماي حكومت ديني در نهج‌البلاغه‌

با دانلود تحقیق در مورد سيماي حكومت ديني در نهج‌البلاغه‌ در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق سيماي حكومت ديني در نهج‌البلاغه‌ را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق سيماي حكومت ديني در نهج‌البلاغه‌ ادامه مطالب را بخوانید.

نام فایل:تحقیق در مورد سيماي حكومت ديني در نهج‌البلاغه‌

فرمت فایل:word و قابل ویرایش

تعداد صفحات فایل:15 صفحه

قسمتی از فایل:

در این مقاله پس از بررسی اصل ضرورت حكومت براي بشر، شيوه حكومت ولایي بحث شده، سپس با اشاره به دو تفاوت اساسي آن با دیگر حكومت‌ها، بيان كرده است كه حكومت ولایي ريشه در ولايت مطلقه الهي ‌دارد، به‌گونه‌ای‌که ريشه جدایي آن از دیگر حكومت‌ها از اين امتياز بزرگ سرچشمه می‌گیرد كه بايد حاكم آن منصوب از سوی خداوند باشد.

تفاوت ديگر آن با دیگر حکومت‌ها، اين است كه هدف حكومت ديني و ولایي، رساندن مردم به كمال نهایي و سعادت ابدي یا به عبارتی، قرب الی الله است، ولي اهداف اساسی حكومت‌های دیگر، برپایه امتيازات مادي بنا نهاده شده است.

به‌سبب همين هدف عالي است كه در نهج‌البلاغه با دو ديدگاه مثبت و منفي به حكومت نگریسته شده و حكومت مطلوب از غير مطلوب ممتاز گردیده است. در این مقاله، با استناد به کلام امیرمؤمنان، علی7 در این باره، سيماي حكومت ولایي كه حكومت مطلوب است روشن گرديده و در پايان، رابطه دين و حكومت هم در اصول دين و هم از جهت فقهي و فرعي تبيين شده است.

واژگان‌ کلیدی

حكومت ديني، حكومت ولائي، ولايت مطلقه الهي، هدف نهایي، رابطه، اصول، فروع، نهج‌البلاغه.

مقدمه‌

در اين موضوع كه بشر در هر زمان نياز به حكومت و رهبري دارد، هيچ‌‌گونه ترديدي وجود ندارد، به‌گونه‌ای‌که در طول تاريخ اجتماعي انسان، همه خردمندان و دانايان به آن اذعان و اعتراف کرده‌اند. نیاز به حکومت و رهبری نه تنها در زندگي اجتماعي احساس می‌شود، بلكه مي‌توان گفت نياز به آن، ريشه در فطرت انسان دارد و به همين دليل است كه انسان‌ها همواره در جست‌وجوي پيشوایي شايسته و رهبري عادل بوده‌اند، به‌گونه‌ای‌که بخش عمده تلاش‌هاي سياسي و اجتماعي بشر در علم و عمل، در راه به‌دست آوردن اين گمشده انجام گرفته است. شاهد آن هم اين است كه هيچ‌گاه بشر بدون رهبر و رئيس نبوده، اگرچه به صورت‌هاي مختلفي همچون رئيس طائفه، قبيله، شهر و كشور متبلور گشته است.

به یقین بايد بگوييم دين اسلام كه آيين فطرت است و احكام آن به منظور تأمين نياز‌هاي انسان تشريع شده است، اين نياز و خواسته مهم او را رها نکرده، به‌منظور پاسخ به آن، حكومت و امام و رهبر تعيين كرده است.

علامه طباطبایي; معتقد است با توجه به نقش مهمي كه مسئله رهبري و امامت در تأمين سعادت بشر دارد، ناگزير بايد پذيرفت كه اسلام نیاز به امامت را بی‌پاسخ نگذارده و مردم را در حيرت و گمراهي رها نكرده و مسئله جانشيني پس از پيغمبر را مشخص كرده است. (طباطبایی، بی‌تا: 110)

بر همين اساس است كه از ديدگاه شيعيان، هيچ‌گاه زمين از وجود حجت خدا خالي نيست، چنان‌كه اميرمؤمنان، علی7 فرموده است:

بار خدايا! هرگز زمين از حجت خدا خالي نخواهد بود يا آشكار و مشهور است و يا از نظرها غائب و پنهان تا اينكه حجت‌ها و دلائل الهي تعطيل نگردد. (سید رضی، بی‌تا: 139)

اگرچه مانند زمان ما، امام و حجت الهي غائب است و مردم از فيض حضور او بی‌بهره‌اند، ولي در اين شرايط هم نياز به رهبري وجود دارد، به‌گونه‌ای‌که اوليای اسلام از سوی پروردگار، فقيه عادل جامع‌الشرايط را به منظور اداي نقش امام معصوم7 و رهبري ديني و حكومت اسلامي تعيين كرده‌اند.

در ضرورت وجود رهبر و حاكم براي بشر، هيچ شخص يا گروهي تشكيك نكرده است، جز گروهي كج‌انديش و جاهل به‌ نام خوارج كه پس از جنگ صفين به وجود آمدند و با امام حق، علي بن ابي‌طالب7 به مخالفت برخاستند و شعار نفي حكومت را سر دادند و گفتند: «لاحكم الا لله.» (عبده، بی‌تا: 91) هنگامی که امام علي7 اين شعار فريبنده را شنيد، فرمود: اين سخن حقي است كه از آن، اراده باطل كردند. آري، حكمي نيست، مگر براي خدا، ولي اينان مي‌گويند: «لا امرة الا لله؛ هيچ حاكمي و فرمانروایي جز خدا نيست، در صورتي كه چاره‌اي نيست براي مردم، مگر اينكه اميري يا خوب يا بد داشته باشند و بدون حاكم و امير نمي‌توانند به زندگي خود ادامه دهند؛ زيرا در اين حكومت، شخص مؤمن و خداپرست براي سعادت و كمالش كار خود را انجام مي‌دهد و كافر و مخالف هم از دنيايش بهره‌مند مي‌شود.

با بودن امير و فرمانروا است كه جامعه از هرج و مرج و بي‌نظمي سروسامان می‌یابد و هركسي با مدت زماني كه براي او معين شده است، به زندگي خود مي‌رسد، و گرنه با كشت و كشتار يكديگر عمر آنان كوتاه مي‌شود. بر اثر وجود اين حاكم و امير، درآمد و ماليات كشور وصول و در وقت خود به مصرف مي‌رسد. به واسطه اين حاكم، با دشمن جهاد مي‌شود و راه‌هاي كشور امن مي‌شود. همچنین با دزدان و خيانت‌كاران، مبارزه و حق ضعيفان از زورمندان گرفته مي‌شود و بدین ترتیب، با برقراري عدالت اسلامي، خوبان خوش‌حال و بدان هم به عدالت تن می‌دهند. پس نمي‌شود گفت نياز به حاكم نيست.

شيوه حكومت در مذهب اماميه

در مكتب تشيع، حكومت بر اساس حكومت ولائي و امامت الهي پايه‌ريزي شده است و در ولايت مطلقه الهي ريشه دارد. ازاین‌رو، باید گفت اختلاف ما شيعيان با مذاهب اسلامي و نيز شيوه‌هاي حكومتي غير مسلمانان بر سر همين موضوع مهم است.

به نظر ما، امامت يا ريشه در لطف الهي دارد، به‌گونه‌ای‌که هم براي مردم لطف محصل الهي و هم لطف مقرب الهي اقتضا مي‌كند خداوند متعال پس از درگذشت پيامبر اسلام6 برای مردم امام و پيشواي صالحي برگزیند يا ريشه در حكمت الهي (يكي ديگر از صفات الهي است) دارد و براي اينكه نقض غرض مي‌شود، بايد براي مردم امام و رهبري از جانب خدا منصوب گردد (علامه حلی، بی‌تا: 254؛ سید مرتضی، 1411هـ.ق: 416) تا آنان بتوانند افزون بر اداره زندگي فردي و اجتماعي خود، راه كمال و سعادت اخروي را نیز بپیماید. ازآنجایي‌كه شيوه حكومت بر اساس ولايت استوار شده است و ريشه در لطف و حكمت الهي دارد، تفاوت‌های بسیاری با دیگر حكومت‌هاي رايج در دنيا دارد که ما در اينجا به دو تفاوت اساسي آن اشاره مي‌كنيم.

1. در حكومت ولایي بايد حاكم آن از سوی خداوند منصوب شود، ولي در حكوت‌های دیگر، غير از حكومت سلطنتي، مانند حكومت‌هاي به اصطلاح دموكراسي، تعيين حاكم با انتخاب و آرای مردم است، اگرچه در اين امر هم غالباً دروغ مي‌گويند و مردم را می‌فریبند. در این میان، اگر ما در نظام جمهوري اسلامي به انتخاب اهميت مي‌دهيم، نه به اين دلیل است كه براي آرای مردم مشروعيت قائل باشيم؛ زيرا هرگز آرای مردم به نظام ما مشروعيت نمي‌دهد، بلكه حكومت و حاكم آن باید مشروعيت خود را از طريق نصب الهي به‌دست آورد؛ چرا که بر طبق اصل اولي، هيچ‌كس حق حكومت و ولايت بر ديگري را ندارد، مگر اينكه از جانب خداوند متعال معين شود. (شيخ انصاري، 1423هـ.ق: ج3، 546؛ نراقی، 1417هـ.ق: 29)