امروز سه شنبه , 29 آبان 1403

پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)

7,000 تومان
  • فروشنده : طرفداری
  • مشاهده فروشگاه

  • کد فایل : 41667
  • فرمت فایل دانلودی : .doc
  • تعداد مشاهده : 6.9k

دانلود تحقیق درمورد پيوند اعضا

دانلود تحقیق درمورد پيوند اعضا

0 6.9k
لینک کوتاه https://pdf-doc.ir/p/986b542 |
دانلود تحقیق درمورد پيوند اعضا

با دانلود تحقیق در مورد پيوند اعضا در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق پيوند اعضا را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق پيوند اعضا ادامه مطالب را بخوانید.

نام فایل:تحقیق در مورد پيوند اعضا

فرمت فایل:word و قابل ویرایش

تعداد صفحات فایل:25 صفحه

قسمتی از فایل:

مقتضاى قواعد، جواز اجمالى انتقال خون يا برخى اعضا ازبدن انسان زنده به بدن انسان ديگر از طريق تزريق يا پيوند است، زيرا اين كار امرى عقلايى و داراى مصلحت است وهيچ مانع شرعى وجود ندارد. مقتضاى اصل حليت و برائت نيز جايز بودن چنين كارى است. اين حكم در مثل انتقال خون در صورتى كه هيچ ضررى متوجه اهدا كننده خون نشود جاى سخن ندارد، اما در قطع و پيوند اعضا و يا درصورتى كه دادن خون مستلزم ضرر باشد جاى بحث دارد.

در اين فرض به دو دليل، توهم عدم جواز شده است:
دليل نخست: اين كار ضرر رساندن به بدن است و ضرر رساندن به بدن حرام است.
دليل دوم: اين عمل، تبتيك (بريدن) و تغيير خلقت خداوند مى باشد و در قرآن كريم از اعمال شيطان شمرده شده است.

بيان دليل نخست: در كبراى حرمت ضرر رساندن به بدن جاى شك نيست، چنان كه در تحقق صغراى ضرر داشتن پيوند اعضا براى شخص دهنده عضو، نيز ترديدى نيست.

جواب: صغرى و كبراى دليل فوق هر دو داراى اشكال است.خدشه كبرى اين است كه هيچ يك از ادله آن تمام نيست.

الف) در موثقه زراره در داستان سمرة بن جندب، پيامبر(ص) فرمود:
فانه لاضرر ولاضرار.((1))

دلالت روايت: ضرر اسم جنس است و از آن مثلا نقص مالى يا بدنى اراده شده كه معادل فارسى آن، «زيان» است. نفى جنس ضرر در كلام پيامبر اسلام كه مبين شريعت است دراين ظهور دارد كه در حكومت اسلامى ضرر به كلى منتفى است. و منتفى شدن جنس ضرر به اين است كه مكلفان به كارى كه منشا ضرر است تكليف نشوند و براى احدى اقدام به ضرر تجويز نشود و گرنه لازم مى آيد كه در دايره حكومت، ضرر واقع شده باشد و اين با نفى ياد شده منافات دارد.

از آنجا كه كلمه «ضرر» مطلق است شامل وارد كردن ضرربربدن خود نيز مى شود، و در نتيجه برحرمت ضرر رساندن به بدن خود دلالت مى كند.

همچنين «ضرار» مصدر و به معناى وارد كردن ضرر است وافزودن «لا» بر عمل مكلف در قالب مصدر، ظاهر در تحريم اين فعل بر مكلف است، پس اضرار به معناى وارد كردن ضرر، حرام است و اين نيز مطلق است و شامل ضرر زدن به بدن خود مى شود، بنابر اين هر دو قسمت روايت دليل حرمت است.

مى توان عموم حديث در هر دو قسمت را منع كرد، با اين بيان كه مى توان ادعا كرد معناى قسمت نخست اين است كه درشرع، ضررى متوجه مكلف نمى شود، بنابراين روايت، به وارد شدن ضرر بر انسان از خارج نظر دارد و از وارد شدن ضرر به انسان از ناحيه خود انصراف دارد. لازمه حديث اين است كه در محيط قانون به انسان ضرر نمى رسد و بر وى چيزى كه برايش ضرر داشته باشد تحميل نمى شود وديگرى نمى تواند به او ضرر رساند، ليكن ضرر رساندن به خود خارج از روايت است و روايت از آن انصراف دارد.

همچنين ظاهر مصدر در قسمت دوم روايت نيز ضرررساندن به غير است و شامل ضرر رساندن به خودنمى شود.

ب) روايت ديگر: گروه فراوانى از قدماى مشايخ حديث آبسان ثقة الاسلام كلينى در كافى، شيخ صدوق در من لايحضره الفقيه و علل الشرائع و امالى، شيخ طوسى در تهذيب، برقى در محاسن و عياشى در تفسير خود از امام باقر(ع) وامام صادق(ع) اين روايت را نقل كرده اند. به عنوان نمونه در امالى به سند معتبر، محمد بن عذافر از پدرش روايت كرده است:

به امام باقر(ع) عرض كردم: چرا خداوند مردار و خون وگوشت خوك و شراب را حرام كرده؟ امام(ع) فرمود:

ان الله تبارك و تعالى لم يحرم ذلك على عباده و احل لهم ماسوى ذلك من رغبة فيما احل لهم ولا زهد فى ما حرم عليهم ولكنه عزوجل خلق الخلق فعلم ما تقوم به ابدانهم و مايصلحهم فاحل لهم و اباحهموه و علم ما يضرهم فنهاهم عنه،ثم احله للمضطر فى الوقت الذى لايقوم بدنه الا به فاحله له بقدر البلغة لاغير ذلك ...،
خداوند كه اينها را حرام و غير اينهارا حلال قرار داده، به جهت رغبت به چيزهاى حلال و بى ميلى به چيزهاى حرام نيست، بلكه خداوند پس از آفرينش مخلوقات آنچه را كه مى دانست مايه قوام بدن آنهاست وبرايشان سودمند است، براى آنها حلال و مباح ((2))قرارداد و آنها را از آنچه برايشان زيان بخش است بازداشت، آنگاه براى شخص مضطر در زمانى كه بدنش جز به حرام قائم نخواهد بود، آن را به قدر نياز حلال كرد.((3))

دلالت روايت: امام(ع) درمقام پرسش از علت حرمت آن چهار چيز يك كبراى كلى ذكر كرد: «خداوند بندگان خود را از امور زيان بخش، نهى كرده است»، يعنى سبب حرمت اين چهار چيز زيان بار بودن آنهاست، بنابر اين روايت ياد شده دلالت بر حرمت ضرر رساندن به خود دارد.

انصاف آن است كه دلالت روايت برحرمت ضرر رساندن به بدن روشن است ، ليكن تمام سندهاى آن ضعيف است ،زيرا اين سندها خالى از ارسال يا مجهول بودن برخى راويان نيستند.